|
سه شنبه 93 آذر 25 :: 9:35 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
سه شنبه 93 آذر 18 :: 5:5 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
یه نفر اومده تو پست قبلیم کامنت گذاشته که : !!!خودت خواستی تنها باشی!!! آیا من تو پست قبلی از چیزی شکایت کردم؟؟؟؟گفتم تنهام؟؟؟؟ نه ... من از شما میپرسم... شکایت کردم؟؟؟
من وقتی اینجا شکایت مینویسم همه میان میگن چرا انقدر ناله ای .... باز وقتی نمینویسمم که همینو میگین که به جان شما من فقط یکم از این <کهنسالی> زودرس نالیدم ... همین و بس س س تازه این روزا یکم شلوغم شده ... تنها که ... چه عرض کنم !!!!
در ضمن ... ! به نظرم یه وقتایی تنهایی به خیلی با هم بودنا که غرق کثافت و دروغ و مردم آزاری ان، می ارزه باور کنین ... خیلی می ارزه ...
خب حالا واسه اینکه محکم کاری بشه ... ::::: تنهایی که عار نیست... می دانی
دریک اشتباه تاریخی...گمان می کنند که گم کرده اند.. معشوقی را که همیشه چهارچشمی می پائیدند.. مبادا یک مو از سر عاشقانه های خیال آینده شان کم شود.. اتمام حجت است با آعوش های بی در و پیکری کهجز به وقت بی کسی به رویت گشوده نمی شوند..
موضوع مطلب :
دوشنبه 93 آذر 10 :: 1:54 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
و باز هم رسید !!!! یه تولد دیگه ... یه سال بزرگتر ... یه سال پیرتر ... یه سال پخته تر !!!! جای امسالم با جای سال پیشم فرق چندانی نداره تازه پارسال قشنگ تر هم بود ... ولی این روزها با روی آروم زندگی روبه رو ام... همه چیز ساده ... آروم ... بی شیله پیله ... و یکنواخت !!! دوباره مدار ... الکترونیک ... کنترل ... و یه تلاش دوباره ... این بار دیگه واسه آخرین بار ... دیگه از تلاش کردن واسه این قضیه خسته ام امسال خیلی چیزها عوض شد مثل مرجانه که رفت سر کار و دانشگاه مثل ستاره که کلاً منو بقیه رو از زندگیش خط زد و ... تقریباً یه حضور خیلی نامحسوس دیگه داره!!! یه حضور فقط تلفنی !!! مثل مهرناز که ازدواج کرد مثل افسانه که ازدواج کرد مثل نسیم که داره ازدواج میکنه مثل بعضیا که رفتن و حالا حالاها برگشتنی نیستن! مثل مثل مثل .... فقط امسال یه چیزی تغییر کرد بالاخره «فراموش شدم».... و این همه دنیای خودشو داره دنیایی که از حالت قبلی حتی خیلی قشنگ تره و بالاخره ......... 25 سالگی .... تموم شد ... !!! و من پا گذاشتم به نیمه ی دوم 10 سال طلایی عمرم ... 10 سالی که میگن خیلی خاصه !!! ولی ما خاصیتی جز هیجان و خوشگذرونی توش ندیدیم. غیره اینه که بهمون بگن (جوونه و خامه) ؟ غیره اینه که 3-4 سال از این سالای طلایی و تو دانشگاه تلف کردیم و آخرشم شدیم یه مهندسی بیکار بدرد نخور که هیچ جا بدون سابقه و پارتی استخدامش نمیکنن؟ غیره اینه که که واسه خودمون حتی اونقدر درآمد نداریم که خرج مانتو شلوار خودمونو بدیم یعد هر کی از راه میرسه میگه ایشاله عروس شی؟ ؟؟ آره !! اینم یه راهیه ... اگه عروس شیم... اون موقع دیگه تنها نیستیم... اون موقع دیگه یه نفر و داریم که بشینیم روبه روی هم و دوتایی بزنیم تو سرمون.... ولی ... با همه اینها ... زندگی جالبه ... جالبه و همیشه در حرکت... چه ما ناراضی باشیم .... چه خوشحال ... بای بای .... 25 سالگی ی ی ی ی ی ی .... فوت ت ت ت ت ت ت ت موضوع مطلب : تولد
دوشنبه 93 آذر 3 :: 12:41 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
روزی شیخ با مریدان استقلال و پرسپولیس در صحرا نشسته بودند ناگهان بادی وزید و همه ی پرسپولیسیها را با خود برد... استقلالیها با غرور از شیخ پرسیدند:یعنی ما قوی تریم؟؟؟؟؟ شیخ خندیدو گفت: نه شما سوراخید باد از شما رد میشود!!!!!! استقلالیها ها نعره کنان سر به بیابان نهادند.... ..... موضوع مطلب :
پنج شنبه 93 آبان 29 :: 2:55 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
امروزززز در کمال ناباوری از من دعوت به کار شد
موضوع مطلب :
دوشنبه 93 آبان 26 :: 3:15 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
اینو میفهمم که شاید یه خشمی تو دل مردم جمع شده باشه که با هر بهونه ای سر باز میکنه و مردمو میکشونه تو خیابونا اینو میفهمم که تو این داد و بیدادا، غیر عزاداری و گریه کردن. هزار تا دلیل دیگه واسه فریاد زدن دارن ...
امروز تو خیابون یه پلیس اومد یه دختره رو از جا بلند کنه بگه خانوم پاشو برو
اصن به وضعی بود ... هر کی دختره رو نگاه میکرد خنده ش میگرفت
موضوع مطلب : مرتضی پاشایی
شنبه 93 آبان 3 :: 11:54 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
دوست جونم (مهرناز) همونی که روز اول دانشگاه گیلان قبل از سوار شدن سرویس باش دوست شدم همونی که 5 ساله باهاش دوستم همونی که خیلی دوسش دارم ازدواج کردددددددددددددددددددددددددددددددد دست ، جیغ، هورای بلندددددددددددددددددددددددد موضوع مطلب :
شنبه 93 آبان 3 :: 11:48 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
(برای دختران پاکدامن میهنمان که زیباییشان نه تنها نصف جهان، که کل جهان را گرفته است...) بانوى سرزمین من! کامران رسول زاده
موضوع مطلب :
پنج شنبه 93 آبان 1 :: 10:19 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
از برم دامن کشان رفتش آن نامهربان از من آزرده دل کی دگر بیند نشان رفتش که رفتش رفتش که رفتش موضوع مطلب :
یکشنبه 93 مهر 27 :: 12:13 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال
زمانی که دکمه روشن کامپیوتر را می زنید چندین برنامه هستند که به صورت پیشرض می خواهند همزمان بالا بیایند و آماده به کار شوند . در واقع هرچه نرم افزارهای نصب شده روی کامپیوتر بیشتر باشد زمان بیشتری برای بالا آمدن ویندوز گرفته می شود . برخی از نرم افزارها به طور اتوماتیک خود را درلیست Startup قرار می دهند که با چند مرحله کار از شر آنها خلاص می شوید . برای این کار به منوی Start بروید و Run را باز کنید . در آنجا عبارت msconfig را تایپ نمایید تا یک پنجره مثل تصویر زیر ظاهر شود ( این دستور و فرآیند در ویندوزهای xp ، 7 و ویستا قابل اجراست ) .
غیرفعال کردن startup در ویندوز XP :گزینه Startup را انتخاب کنید . در اینجا لیست تمام برنامه هایی که موقع استارت ویندوز بالا می آیند را مشاهده می کنید . می توانید با برداشتن تیک کنار آنها از شرشان خلاص شوید و به سرعت بوت ویندوز کمک کنید . بعد از اعمال این فرآیند از شما در مورد ری استارت کامپیوتر سوال می شود که بهتر است آن را تایید کنید و اگر لازم نمی بینید گزینه Exit without restart را بزنید . از این به بعد بر سرعت بوت آپ کامپیوتر شما افزوده می شود .
http://www.elmefarda.com
موضوع مطلب : |