سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
درباره وبلاگ




لوگو




آمار وبلاگ
بازدید امروز: 16
بازدید دیروز: 114
کل بازدیدها: 881408






 
پنج شنبه 101 دی 15 :: 12:13 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

منو بگو فکر کردم چقد قشنگ از پسش براومدم که با آرامش و انتخاب بهترین کلمات چیزی که دوست ندارم رو گفتم 

 

زهی خیال باطل...




موضوع مطلب :
دوشنبه 101 دی 12 :: 1:14 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

تمام ذوقم رو برای انجامش از دست دادم

تمام هیجانی که گذاشته بودم سرش خرج کنم، از بین رفت و جاش و یه دلسردی ناخوشایند گرفت

امروزم مرجانه نیست

اصن بهتر، من که دیگه براش عجله ای ندارم- لازمم نمیشه

برای اینکه بچه ها حالمو نفهمن قرار نمیزارم باهاشون

میترسم وسط تعریف کردن اتفاقا بزنم زیر گریه

-

واقعا دلم میخواد برم مسافرت

حالم از این عرف و ایده های مسخره و توقعات بیجا بهم میخوره که نمیزارن یهو پاشم و بگم من دارم میرم چند روز کاری به کارم نداشته باشین

هر کی از یه طرف زور میزنه ایده هاشو زورکی بکنه تو سرم و اهمیت نمیدن که خب حالا من چی رو دوست دارم

 

 

 




موضوع مطلب :
شنبه 101 دی 10 :: 11:10 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

دیگه زیاد از حد همه چی از کنترلم خارج شد و از موضع تصمیم گیری کنار گذاشته شدم




موضوع مطلب :
پنج شنبه 101 دی 8 :: 10:59 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

.




موضوع مطلب :
پنج شنبه 101 دی 1 :: 1:34 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

بالاخره یه نقطه ای توی زندگی باید قبول‌ کنی که همه لذت های دنیا قرار نیست سهم تو بشه




موضوع مطلب :
شنبه 101 آذر 26 :: 1:29 عصر :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

به امید روزی که رادیوهای اختصاصی محل کارم خاموش بشن گریه‌آور

مغزم پوکید انقددددددددددد حرف از کجا میارن بعضیا




موضوع مطلب :
دوشنبه 101 آذر 21 :: 3:45 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

آه چه شام تیره ای...

 

 




موضوع مطلب :
سه شنبه 101 آذر 15 :: 10:45 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

اینکه بعد مدتها متوجه بشی منشا بیشتر ناراحتی هات چی بود خودش یه قدم بزرگه

فکر کنم همه ما تو برهه هایی از زندگیمون درگیر این مسئله ایم که ناراحتیم ولی واقعا نمی دونیم چرا

پرخاش میکنیم بدون اینکه بفهمیم چقدر عکس العملمون عجیبه

داد و هوار راه میندازیم و قهر میکنیم به بهانه های مسخره و دلیلش رو میزاریم پای درک نشدن


معمولا هم چراش وابسته به یه شرایطیه که همیشه یا ترس داشتیم از پذیرفتنش،

یا به خودمون قبولوندیم که ما و این حرفا ؟! من که عمرا !!!!


بنظرم حتی فهمیدن مشکلم خودش کشف بزرگیه

شاید این من بودم که نمیخواستم باورش کنم اما هست ...

اما بدون اونا دنیا خیلی رویایی تر میشد


الان میدونم دلخوری هام از کجا آب میخورد

میدونم پشت فکر و خیالها چی نشسته بود که مثل خوره افتاده بود به جونم

اما هنوز نمیدونم چه قدمی برای رفعش میخوام بردارم

اما درست کردنش از مهسای همیشه با پلن پشتیبان قطعا برمیاد

 

 

http://sarasaiee.parsiblog.com/Files/a39d2af4ba36fff9970e437a6efbf619.jpg

 




موضوع مطلب :
دوشنبه 101 آذر 14 :: 11:1 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

http://sarasaiee.parsiblog.com/Files/b3d879e8215c1a9b819a3103124ce509.jpg

مؤدبشادی بعد از گل مدرک داشتن




موضوع مطلب :
دوشنبه 101 آذر 14 :: 1:25 صبح :: نویسنده : نویسنده : مهسا کهنسال

Part1

مرجانه: میدونه ؟

من : نه ...

مرجانه : بدونه هم باورش نمیشه.

من: کی باورش میشه وقتی به آرزوی چند ساله ت رسیدی یهو بزنی زیر همه چیز چون اونی که میخواستی نیست.

چند بار گفتم من انجامش نمیدم . جدی نمیگیره حرفمو .

باورش نمیشه برگردم...

فعلا که مجبورم کرده انجامش بدم


امین: تقصیر خودته. با تصور فهمیدن آدمها نباید پیش بری و حق به جانب هم باشی

-----------------------------------------------


Part2

مرجانه: تو این زمان که نمیشه

مرجانه : من فهمیدم . اون فهمید . چطور نامفهومه؟

من: امین تو هیچوقت زور نگو

امین: میشه آخر توضیح بدین منم بفهمم قضیه چیه ؟

من : نه

-----------------------------------------------


Part3

مرجانه : واااااای چشاشو. خیلی عصبانیه

من: (چشم غره به در و دیوار)

امین: فردا همه چی درست میشه ...

 




موضوع مطلب :
<   1   2   3   4   5   >>   >